ممیزی بازار و قیمتگذاری
ممیزی بازار
بهترین راه برای بهینه سازی فرآیندهای فروش و بازاریابی استفاده از مایکروسافت سی ار ام است.
ممیزی داخلی:
جریان رشد و اندازه فعلی بازار. در کسب و کارهای چند محصولی این تحلیل میبایست به تفکیک محصول، بازار و مناطق جغرافیایی صورت پذیرد. تحلیل نگرش و نیاز مشتری، روند تغییر رفتار خرید آمیخته بازاریابی فعلی تحلیل فعالیت رقبا مشتمل بر استراتژی، عملکرد، سهم بازار، نقاط قوت و ضعف، انتظار از عملکرد آینده، رقبای جدید و وضعیت رقبا نسبت به یکدیگر ممیزی خارجی تحلیل جریان بازار و محیط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی PEST با افزودن مسائل حقوقی SLEPT عوامل محیط زیست STEEPLE
بهترین راه برای بهینه سازی فرآیندهای فروش و بازاریابی استفاده از سی ار ام است.
ممیزی محصول
- گزارش قیمت تمامشدهی فصل مالی پیشین
- ساختار قیمت
- گزارش مقایسهی کارکردها با محصولات رقیب
- گزارش خرابی و شکایات از کارکرد محصول
- ممیزی بازار
بهترین راه برای بهینه سازی فرآیندهای فروش و بازاریابی استفاده از پلتفرم crm است.
رقبا:
گزارش تعداد رقبا (حاوی اطلاعات دقیقی مانند نام مدیران) گزارش قیمت رقبا (مستند به لیست قیمت و یا استعلام) گزارش سهم بازار رقبا، امکانات تبلیغاتی بازار: روشهای ممکن توزیع، گزارش نوسانات (دورههای رکود و رونق، جهشهای مقطعی، نوسان نرخ ارز و …)
ممیزی مشتری
- مشخصات مشتریان (اسم، آدرس، میزان اعتبار فروش نسیه، توان خرید و …)
- طبقهبندی مشتریان
- گزارش مرجوعی و فسخ قرارداد
- پراکندگی جغرافیایی
- قیمتگذاری محصول جدید
Price-Skimming
قیمتگذاری گزاف به منظور حصول درآمد حداکثری از محصول جدید، قیمت بالایی برای آن تعیینشده و در طول
زمان با ورود به بخشهای جدید بازار بهآرامی قیمت آن را پایین میآورند. در این روش درآمد زیاد از فروش تعداد کمی از محصول حاصل میشود. برای محصولات فنّاورانه پیشنهاد میشود؛ مانند تلفن همراه و محصولات صنعتی
high-tech مناسب برندهای تجملی که در جایگاهیابی بر 1? الی 10? بالای درآمد جامعه تمرکز دارند.
شرایط قیمتگذاری گزاف
کیفیت و تصوری که از محصول حاصل میگردد میبایست قیمت ابتدایی آن را پشتیبانی کند. به تعداد کافی Innovators خریداران اولیه برای آن یافت شود. هزینه تولید محدود آن بهاندازهای نباشد که بر درآمدش غلبه کند. نیازمند رقابت محدود و کمی در بازار وجود داشته باشد. گرچه میتوان رقابت را با برندینگ تا حدودی کنترل کرد.
قیمتگذاری نفوذ به بازار
کسبوکارهای جدید در برابر قیمتگذاری گزاف، شیوه دیگری وجود دارد به نام قیمتگذاری نفوذ به بازار. این روش با تعیین قیمت حداقلی به منظور نفوذ سریع و عمیق به بازار اجرا میشود؛ بنابراین تعداد بسیاری از مشتریان و سهم بزرگتری از بازار بهدستآمده و درنتیجه درآمد افزایشیافته اما حاشیه سود کاهش مییابد. با افزایش درآمد فروش، هزینهها قابل کاستن میگردند و این موضوع به کسبوکارها اجازه میدهد قیمت خود را بیشتر کاهش دهند.
شرایط مناسب قیمتگذاری نفوذ به بازار
بازار میبایست شدیداً به قیمت حساسیت داشته باشد؛ بنابراین میبایست رقابت قیمتی وجود داشته باشد. بازارهای بیتفاوت به قیمت و باقیمتهای صنفی اجباری خارج از این قاعده هستند. هزینه تولید، پخش و ارائه خدمات میبایست قابل کاهش باشد؛ یعنی رابطه مستقیمی میان افزایش تعداد و کاهش بهای خدمات و تولید یافت. قیمت حداقلی میبایست بتواند رقبا را دور نگهداری. کسبوکار میبایست بتواند قیمت حداقلی را حفظ کند. در غیر این صورت این قیمتگذاری تنها جنبه مقطعی خواهد یافت.
تصمیم سازی درباره قیمت
مهمترین نکته قدرت خرید مشتری است. اگر نمیتوانیم کالا و خدمات خود را از رقبا متمایز کنیم میبایست به قیمتگذاری رقابتی روی بیاوریم. ظرفیت قیمتگذاری باقیمتی که رقبا ارائه میدهند محدودیت مییابد؛ اما پدیده مهمی به نام ارزش درک شده را باید در نظر داشت. ارزش درک شده بر مبنای منفعت متفاوتی است که از محصول درک میشود. برخی فروشندگان تنها بر خصوصیات و ویژگیهای محصول تمرکز دارند. درحالیکه میبایست محصول خود را دارای منافع متفاوتی از رقبا معرفی کنند. اگر تمایزی میان منافع محصولات از یکدیگر وجود نداشته باشد، قیمت تنها عامل مهم خواهد بود و آنچه بهای کمتری دارد راحتتر به فروش میرسد. راهحل کاهش حساسیت قیمتی، متمایزسازی محصول از طریق ارزشی است که منافع حاصل از استفاده و تملک آن به دنبال خواهد آورد. میبایست در نظر داشته باشیم مشتریان هر محصولی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی بسیار حساسیت قیمتی دارند و برخی دیگر به نحوه ارائه خدمات و تصویر ذهنی محصول بیشتر اهمیت میدهند.
تصمیمگیری در مورد قیمت
منطقه جغرافیایی – جذب حداکثری مشتری
اهداف بازاریابی:
سهم بازار – جا انداختن محصول و یا جا افتادن کسبوکار در منطقه جغرافیایی – جذب حداکثری مشتری – جذب گروه خاصی از مشتریان – معرفی کسبوکار میزان تقاضا میزان تقاضا محدودیت نهایی کسبوکارها در قیمتگذاری است. بهبیاندیگر تنها تا میزانی میتوان قیمت را افزایش داد که مشتریان حاضر به پرداخت آن هستند. منحنی تقاضا تصمیمگیری در مورد قیمت اگر بگوییم تقاضا سقف محدودیت قیمتگذاری را تعیین میکند، هزینهها هم سمت دیگر محدودیت را مشخص میکنند. شیوه رایج آن است که هزینه هر واحد محصول را محاسبه و حاشیه سود مشخصی را به آن ضاله میکنند. اگرچه این شیوه محاسبه ساده و سرراست است اما نکات مهمی را از قلم میاندازد. تفاوت هزینه ثابت و هزینه متغیر هزینههای ثابت (مانند اجاره) با افزایش تعداد محصول به فروش رفته تغییر نمییابند. هزینههای متغیر با افزایش عملیات فروش تغییر مییابند (هزینه نیروی کار) تحلیل نقطه سر به سر: با همراه شدن با تحلیل تقاضا کاربرد بسیاری دارد
تصمیمگیری در مورد قیمت
وضعیت رقبا تعداد محدودی از کسبوکارها در موقعیتی قرار دارند که بتوانند بدون در نظر گرفتن رقبا آزادانه به قیمتگذاری بپردازند. پاسخ متداول به فعالیت رقبا تغییرات تاکتیکی و موقت قیمت است. هنگامی که تغییر قیمت به سمت کاهش آن است میبایست بسیار محتاط بود. هر زمان ممکن باشد میبایست از طریق افزودن به ارزش درک شده برای مشتری با رقبا رقابت کرد و از افراط در کاهش قیمت پرهیز نمود.
SALES PROMOTIONS
ترفیع فروش شامل فنهایی است که در بازاریابی کسبوکارها با اهداف ذیل به کار میرود
تشویق تکرار خرید ایجاد وفاداری بلندمدت در مشتری کشیدن مصرفکننده به سمت نقاط فروش مشخص
تنظیم تعداد موجودی انبار
کمک به برندسازی و توزیع محصول 6. انگیزه تکانشی خرید به علت کاهش قیمت ابزارهای متداول چاشنی فروش
تخفیف مقطعی
کوپن تخفیف
هدایا
مسابقه قرعهکشی یکی بخر دو تا ببر
5M
مدیران به هنگام تهیه یک برنامه تبلیغاتی، باید همواره کار را با شناسایی و تعریف بازار هدف و انگیزشهای خریدار آغاز کنند. آنگاه برای تهیه برنامه تبلیغاتی باید پنج تصمیم عمده اتخاذ کنند.
مأموریت Mission:
هدفهای تبلیغات کدام اند.
پول Money:
چه مقدار پول میتوان به این کار اختصاص داد.
پیام Message:
چه پیامی فرستاده شود.
رسانه Media:
از چه وسیله ارتباطی استفاده شود.
ارزیابی Measurement:
نتایج را چگونه میتوان ارزیابی کرد